این وضعیتی نیست که منحصر به داستانها باشد. اغلب ما صحنههایی میبینیم که مردم در مواجه با حالتی که انگیزه کمی برای پرداخت هزینه یک فعالیت دارند منتظر میمانند تا دیگران این کار را بکنند و آنها مجانی بر اسب منفعت سوار شوند. برای مثال اگر شما به اهالی ساختمان توصیه میکنید که برای نظافت بهتر ساختمان دو روز در طول هفته شخصی بیاید و این کار را انجام دهد، همگی بهصورت لفظی موافقت میکنند ولی بعد از انجام کار کسی برای پرداخت هزینه صحبتی نمیکند چون امیدوار است شما این کار را انجام دهید، طلافروشی که در یک پاساژ نگهبان برای مغازه خود استخدام میکند و مغازههای اطراف بدون اینکه حرفی از کمک هزینه به او بزنند از خدمات او بهره میگیرند نمونه دیگری از این مساله است، یا وقتی ظرفها در خوابگاه یا خانههای دانشجویی انباشت میشود این پدیده بهخوبی قابل مشاهده است که همگی به تصور اینکه دیگران این کار را خواهند کرد از شستوشوی آنها امتناع میکنند.
در سواری مجانی فرد از خدمات موجود بهرهمند میشود در حالی که پول یا هزینهای بابت آن پرداخت نمیکند.این هزینه میتواند هزینه فرصت نیز باشد مثلا وقتی شما مجبور به شستن ظرفها هستید در آن زمان نمیتوانید به انجام تکالیف دانشگاهی خود بپردازید و این همان هزینه فرصتی است که شما برای شستن ظرفها میپردازید. هزینه استفاده از هر وسیله و خدماتی در جامعه قیمت آن است. وقتی قیمت کالایی بالا میرود بالطبع تقاضا یا تمایل شما برای خرید آن کاهش مییابد. برای مثال تصور کنید فردا نان بربری سر کوچه شما تابلو بزند هرعدد نان با کنجد فقط پنجاه تومان»، به نظر شما چه اتفاقی میافتد؟ اگر اتفاقی در هجوم مردم برای خرید نان نیفتد، احتمالا صفی طولانی تشکیل میشود چون در واقع مردم میدانند کالایی که دارند میخرند در قبال هزینهای که میپردازند ناچیز است. بنابراین، مردم بهخوبی هزینهها و منافع خود را میسنجند و بهمحض وجود چنین فرصتهایی ممکن است پدیده مفتسواری با یک تحلیل هزینه فایده سرانگشتی اتفاق بیفتد.
منایع و شیوه امتحانی دروس بازار ئول و سرمایه و مدیریت بانکداری و بیمه
هزینه ,کار ,مردم ,یک ,پرداخت ,دیگران ,این کار ,کار را ,سواری مجانی ,برای پرداخت ,پرداخت هزینه ,برای پرداخت هزینه
درباره این سایت